دشت تنها بود و من تنها
سرشک شور من تنها
و تنها دور از من دور
خیلی
لیلا عشق من تنها
باد می پیچید به دامان صحرا
آی لیلا، آی لیلا . . .
قدم برداشتم، برداشتم
رفتم سراغش
کوچه ساکت، خانه ساکت
ساز ناز نغمه پرداز تمنای شکسته
درب بسته، گیج و سرگردان و خسته
در زدم، در باز شد، باز شد، باز شد
بر لب تابوت سردی
مادر لیلا لمیده پشت او خرد و خمیده
رنگ عشق و زندگی از روی زیبایش پریده
با نگاهی وحشت انگیز،
سراپا حسرت و مات و دریده
مرد لیلا . . .