هميشه مثه آب، رو آتيشمي
همين كه صدات مي كنم پيشمي
بگير دستمو تا عبادت كنم
بهم حق بده سخت عادت كنم
نوك قله دستم توو دسته كيه؟
سقوطم از اين ارتفاع حتميه
به اين حاله رو به جنون رحم كن
به تنهاييه هردومون رحم كن
نمي خوام حضوره تو كم رنگ شه
بهم حق بده باز دلم تنگ شه
براي تو هر چي بگي مي كنم
دارم رو به تو زندگي مي كنم
نمي شه از اين جاده راحت گذشت
كجا ميشه رفتو به تو برنگشت؟!
يه كاري كن از نا اميدي درام
نزار گم بشم،مادري كن برام
به اين حاله رو به جنون رحم كن
به تنهاييه هردومون رحم كن
نمي خوام حضوره تو كم رنگ شه
بهم حق بده باز دلم تنگ شه