دلگيرم از تقدير، تقدير بى احساس
كه هر گل رو بخواد از شاخه ميچينه
يكى منتظر برگشت روياش بود
حالا چشماش دنيارم نميبينه
تو راحت رفتى و تنهايى مهمونهِ
كسايى شد كه از قبل مدعى بودن
همونايى كه خنجر ميزدن از پشت
همونايى كه تو ظاهر رفيق بودن
گاهی تقدیر چقدر زود از یه آدم
یه اسطوره واسه مردم میسازه
گاهی وقتا چقدر زود دیر میشه
گاهی دنیا به یه آدم میبازه
گاهی وقتا حقیقت طوری تلخه
که هیچ جوری نمیشه باورش کرد
میدونی که دیگه برگشتنی نیست
ولی با نا امیدی میگی برگرد