حواست با منه یا نه؟...ببین! تب کرده احساسم
من عشقی رو به غیر از تو، نمی بینم، نمی شناسم
دلم می خواست می دیدی، چقـــدر دنبال تو گشتم
تا فهمیدم داری میری، تمومِ راهو برگشـتم
یه حسی توی چشماته، که دنیامو تکون میده
یه نوری توی تاریکی، بهم راهو نشون میده
چرا با بغض می خندی؟ بگو چی نا امیدت کرد؟
دارم دستاتو می گیرم، کجا میری؟ بیا...برگرد!
تو این احساسو می فهمی، تو از حالم خبر داری
من و تو غرق رویاییم، یه رویا توی بیداری
کنارم مثل بارونی، کنارت مثل آتیشم
تو هر کاری کنی بازم، من اینجا موندنی میشم
یه حسی توی چشماته، که دنیامو تکون میده
یه نوری توی تاریکی، بهم راهو نشون میده
چرا با بغض می خندی؟ بگو چی نا امیدت کرد؟
دارم دستاتو می گیرم، کجا میری؟ بیا...برگرد!