خاکت مث سجاده می مونه
با هر قدم سمت خدا می رم
از فصل آغوش تو هر لحظه
عطر دعای خیر می گیرم
زخم صبوری رو تنت کم نیست
روحم به این زخما چه وابسته است
تاریخ تو از درد لبریزه
اما پر از سطرای برجسته است
جغرافیای پر غرور من
ایرانــــــم
اسمت شبو بی آبرو کرده
به تو می بالم
تا ریشه هام تو خاک تو هستن
آزادگی رو می شه پیدا کرد
کافیه تنها پای تو ایستاد
کافیه از عشقت تمنا کرد
من با حروف اسم تو عشقو
سر مشق دنیای خودم کردم
هر دره ای هم سد راهم شه
باز از مسیرت بر نمی گردم