غم تنهایی اسیرم کرده
من برای دیدنت دلتنگم
از همون لحظه که ترکم کردی
با تمومو لحظه ها می جنگم
تو که نیستی دیگه تو این خونه
هیچ نشونه ای از آرامش نیست
یادته چقدر بهت می گفتم
بخدا جدا شدن راهش نیست
بی تو حتی بخودم بدبینم
همه چی زو خط خطی می بینم
نمی شه بدون چشمات سر کرد
دارم از نفس می افتم برگرد
عالم وآدم ازم دل کندن
دلم از عالم وآدم خسته اس
حتی خاطراتم وگم کردم
اگه برنگردی می رم از دست
رد پاهاتو گرفتم اما
بی هوای تو دارم می میرم
هرجای جاده که هستی برگرد
اگه برگردی نفس می گیرم