بیدارم کن بیدارم کن از کابوسی که دم به دم با من میاد
بیدارم کن از تصویر یه برگ سبز تو چنگ باد
بیدارم کن از این وحشت بیدارم کن
فانوسم باش تو تاریکی که لحظه به لحظه با منه
فانوسم باش وقتی این شب ستاره هامو میشکنه
فانوسم باش تو این غربت نازنینم
با من باش آواز تو صدای شهر بی صداست
لبخند تو خلاصه ی ترانه هاست
دست های تو برای زخم من دواست
بیدارم کن
منو ببر که خسته ام که خسته از سیاهی ام
منو ببر به سمت صلح منو ببر به سمت نور
بیارم کن بیدارم کن از کابوسی که دم به دم با من میاد
بیدارم کن از تصویر یه برگ سبز تو چنگ باد
بیدارم کن از این وحشت بیدارم کن