همش گریه زاری همش بی قراری عجب روزگاری
نه روز جدیدی نه ØµØ¨Ø Ø³Ù¾ÛŒØ¯ÛŒ همش نا امیدی همش نا امیدی
تا چشمام بستم یه گوشه نشستم خودم رو میبینم که تنها و خستم
گذشتم گذشته نه آینده ای نیست دیگه روی لبهام گل خنده ای نیست
میخوام با همین روزگارم بسازم نباید نباید خودم رو ببازم
همش گریه زاری همش بی قراری عجب روزگاری
نه روز جدیدی نه ØµØ¨Ø Ø³Ù¾ÛŒØ¯ÛŒ همش نا امیدی همش نا امیدی
دل برده دیگه دلم مرده دیگه کم آورده دیگه کم آورده دیگه
تا چشمام بستم و یه گوشه نشستم خودم رو میبینم که تنها و خستم
گذشتم گذشته نه آینده ای نیست دیگه روی لبهام گل خنده ای نیست
میخوام با همین روزگارم بسازم نباید نباید خودم رو ببازم
دلم گریه میخواد من برده از یاد نمیاد نمیاد , نمیاد نمیاد
دل برده دیگه دلم مرده دیگه کم آورده دیگه کم آورده دیگه