کـنارِ تو بودن برام سـاده نیست
تویـی که گــذشـتت شبــیهِ مــنه
هـنوزم یه وقـتـایی تو زندگـیت
دلـت واسه عشقِ قـدیم می زنه
نگو آرزومون و قـسمت کـنیم
همـین فـاصـــله بـینِ ما بـهتره
همینکه بهم میگی عاشـق شدی
هزار خاطره از دلم می گذره
بذار از راهِ دور تـماشـات کنم
من آمــاده نیستم ؛ غرورم کمه
از این فاصــله حتی لــبــخندِ تو
مثِ "دوست داشتن" برام مبهمه
تمــامِ مـنو از تو چشــمام ببیــن
منی که همـیشه فرامــوش شدم
من از زنــدگی با همه خسته ام
دارم زندگی می کـنم با خـودم
نمی خـوام ببــینم دوبــاره یـکی
میــونِ غــمای دلــم می شــکنه
یا هرجا رســید و ازم خسته شد
بگه مثــــلِ ســـابـق کنــارِ مـنه
به انـــدازه ی آرزوی خــــودم
بـــرای دلـــــــت آرزو می کنم
یه روز وقتی عاشق شدم شهررو
واسه دیـدنت زیر و رو می کنم
بذار از راهِ دور تـماشـات کنم
من آمــاده نیستم ؛ غرورم کمه
از این فاصــله حتی لــبــخندِ تو
مثِ "دوست داشتن" برام مبهمه
تمــامِ مـنو از تو چشــمام ببیــن
منی که همـیشه فرامــوش شدم
من از زنــدگی با همه خسته ام
دارم زندگی می کـنم با خـودم