برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و
هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم، آه
یه روز سراب من و خواب من
و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من
و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من
و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من
و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم
نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم
حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم
معین
شراب