من از سردیه تو انگار کم شد تب دیروزم
که تا تو فکر تو میرم تو آتیش ِ تو میسوزم
توی فکر تو نبودن یکمی سخت شده واسم
اگه خواب خوش ببینم باورم نمیشه بازم
چقدر راحت تو میتونی که اینقدر یکدفعه بد شی
یکیو بت که می سازی به این سرعت ازش رد شی
من دلم پاییز می خواد که بازم با اون ببارم
زیر قطره های بارون خوبیتو یادم بیارم
تو که نیستی پیشم شبها یکم خوابیدنم سخته
دلیلش فکر مشغول نیست هنوز عطرت روی تخته
چرا دست ِ دلم رو شد ؟ تو که از دست ِ من رفتی
می خوام صدات کنم اما دیگه نمونده هیچ حرفی
چقدر تاریک شده روزام شبامم سرد تر از قبله
اتاق ساکت و سردم برام دلگیر تر از قبره
تو رویا تورو می دیدم چرا یکهو شدی کابوس ؟
تو قلبت گم شدم مثل ِ یه قایق تو یه اقیانوس
یه عالم حرف سربسته یه مرد از رابطه خسته
با اینکه خسته و تنهاس غرورش اما نشکسته