یکم دلگیرم از دستت
یه عالم اما داغونم
روزا خیره به عکساتم
شبا هم زیر بارونم
کلافم می کنن اشکام
همیشه جلو چشمامی
همه عمرمو میدم تا
ببینم باز تو باهامی
دیگه نیستی تو آغوشم
دیگه دستات که واسم نیست
میخوام لمست کنم بازم
تو که نیستی حواسم نیست
همش تو فکر اینم که
کجایی تو الان خوبی؟!
هنوزم یاد من هستی
تو هم مثل من آشوبی؟!
اونی که پیشته الان
هواتو قدِّ من داره؟!
یکم دلگیر که میشی باز
واست دنیاشو میذاره؟!
اونم توی مریضیهات
واست هر لحظه میمیره؟!
توی هر جمعی که میرین
سریع دستاتو میگیره؟!
یعنی دلتنگِ تو میشه
نباشی لحظه ای پیشش؟!
اگه دور از تو بیافته
زیاده درد و تشویشش
اگه اینقدر دوست داره
اگه شادی که همراشی
واست از ته دل میخوام
کنارش خوشبخت باشی