تقاص سادگیشو تو این روزا پس میده
دلی که زندگیشو داره از دس میده
نمیدونه بمونه یا بره از شر درداش
نداره اعتمادی به رویاهای فرداش
بمون با من و غمهات و با تنهایی ها سر کن
اگه شکستی اینبارم خودت و سنگ و سنگتر کن
نگو از حال و احوالت که بد اومده تو فالت
بفهمه هر کی این حالت میگیره پر و بالت
خلاف آرزوهاش روزگارش داره میره
هم مسیر میشه یه روزی که براش خیلی دیره
نمیرسه صداش جایی و باز آشفته میشه
داره هر چی که میترسیده و نگفته میشه