نميدونم دوباره ..چجوري اينجا رسيدم
منه ديوونه رو باش..واسه كي جونمو ميدم
منه ديوونه رو باش...زل زدم به قاب عكست
آخه من چي كار كنم...كه دلت برام بلرزه
سمت تو اومدمو..باز درارو بسته ديدم
خستم از بس كه ازت دروغو طعنه شنيدم
حرفمو به كي بگم..خوبي جوابش بدي شد
من دارم تموم ميشم...همون كه حدس مي زدي شد
آخر كار منو باش ..اون همه ديوونگيم هيچ
هر چي كه ساخته بوديم رفت...اون همه دلبستگي هيچ...
بالا بردمت كه حالا ...منو از بالا ببيني
معرفت نداشتي هيچوقت...ميدونم همش هميني
برام عجيبه كه چطور...ميتوني انقده بد شي..از دل من ساده رد شي..منو تنها بذاري با بغضو سر درد...
چطور ميتوني كه منو ...بشكني انقده ساده..بگي مثل تو زياده...كاش مي شد كه تا ابد فراموشت كرد...