با عکس تو در کنار آزادی
در کافه ی پیر مثل ما زخمی
تصویر دو دست خالی و تنها
در گوشه ی آن پنجره ی خاکی
کافیست برای این شب تنهایی
کافیست که من برای ما گریه کند
کافیست برای این شب تنهایی
کافیست که من برای ما گریه کند
آغاز تمام خنده هایم بودی
یادت هست؟ یادت هست!
چایم، نفست، نگاهمان...
یادت هست؟ یادت هست!
آواز مرا کنار عاشق بودن
تا صبح میان کوچه ها یادت هست؟
یادت هست؟ یادت هست!
این کافه به ما، به خنده عادت دارد
این کوچه به دیوانگی عادت دارد
این شیب خیابان به تن خسته ی ما
اندازه ی یک بهانه عادت دارد
آغاز تمام خنده هایم بودی
یادت هست؟ یادت هست!
چایم، نفست، نگاهمان...
یادت هست؟ یادت هست!
آواز مرا کنار عاشق بودن
تا صبح میان کوچه ها یادت هست؟
یادت هست؟ یادت هست!