من ساده خیال کردم
برای من یه همدردی
نفهمیدم که تو رویات
کسی رو تازه جا کردی
نمیدونم کجا دستات
منو از غافله گم کرد
شدم با خلوت هم صحبت
روزامو فاصله پر کرد
تو که جای من نبودی ببینی که چی کشیدم
به خاطر تو یکی بود از همه دل بریدم
با من نموندی دل و سوزوندی این و خدا میدونه
چقد خلوت کنم با شب
که تو با خنده میخوابی
شدم هم صحبت دیوار
قرار و برده بی تابی
چه میدونی ازین احساس
ازین حال و هوای غم
تو که ساده نبودی پس
چشماتو اروم بذار رو هم