منم یک شهر بی عابر ، منم یک راه بی مقصد
دلم ، دردای عالم رو ، دلم دنیا به فالم زد
تموم جاده ها تاریک ، تموم کوچه ها بن بست
ببین دستام چقد سرد و ، ببین پاهام چقد خستست
یعنی این رسم دنیا بود ، به هیچ آتیش زدن مارو
خدا دلگیرم از دستت ، ببین رسمای دنیا رو
ازم دلگیر نشو اما ، دیگه نای شکستن نیست
بزن تیر خلاصم رو ، دیگه ترسی ز مردن نیست
دیگه نایی واسه من نیست ...
تو این شب های تکراری ، عجب مهتاب زیبایی
تو این شهر پر از عاشق ، دلم تنهای تنهایی
داری دق میکنی اینجا ، داری هر روز میمیری
چرا هرچی که میباری ، دلم آروم نمیگیری
یعنی این رسم دنیا بود ، خدا دلگیرم از دستت
یعنی این رسم دنیا بود ، به هیچ آتیش زدن مارو
خدا دلگیرم از دستت ، ببین رسمای دنیا رو
ازم دلگیر نشو اما ، دیگه نای شکستن نیست
بزن تیر خلاصم رو ، دیگه ترسی ز مردن نیست
دیگه نایی واسه من نیست ...