(( گذشته كارم از گريه....))
تو كه ميگفتى باهاتم، تو كه ميگفتى روياتم
چرا دستامو ول كردى؟ حالا كجاى دنياتم؟
تو ميگفتى كه آسون نيست نباشم اگه يك لحظه
ببين دستاى من بى تو چجورى داره مى لرزه
به احساسم تو شك كردى دارم از غصه ميميرم
يه روز آخر تو روياهام ميام دستاتو ميگيرم
شبا از ترس تنهايى همش چشمامو مى بندم
گذشته كارم از گريه ، به اين تنهايى مى خندم
چه آسون عاشقم كردى، ولى حيف برنمى گردى
چى كار كردم كه اينجورى دلم رو دربدر كردى؟
چقدر احساس تنهايى واسم تلخ و غم انگيزه
تموم روز اين چشمام به يادت اشك مى ريزه
به احساسم تو شك كردى دارم از غصه ميميرم
يه روز آخر تو روياهام ميام دستاتو ميگيرم
شبا از ترس تنهايى همش چشمامو مى بندم
گذشته كارم از گريه ، به اين تنهايى مى خندم