روزای عمرِ من بی تو پر از غمه
دلشوره هام زیاد دلبستگیم کمه
هیشکی نمونده که دلتنگ اون بشم
دلواپس توام باید بهت بگم
من با تو یک دلو تو از خسته از منی
با من که عاشقم حرفی نمیزنی
انگار که رفتی و بغضی که بوده هست
سهم من از خودم یاری که دل شکست
یاری که دل شکست
هرچی که بود و هست بی تو پر از غمه
بعد از تو مردم و دل کندم از همه
حقی نداشتی که تنها بخوای بری
گفتی که هستی و دیدم مسافری
توی نگاهه من گاهی تو هم گمی
وقتی که خسته از حرفای مردمی
وقتی که بی کسی چیزی بگو یه کم
شاید که من بخوام باز عاشقت بشم
باز عاشقت بشم
هرچی که بود و هست بی تو پر از غمه
بعد از تو مردم و دل کندم از همه
حقی نداشتی که تنها بخوای بری
گفتی که هستی و دیدم مسافری