نگو فکرم از سرت افتاده وقتى
جز تو هيچکسى رو زير سر ندارم
وقتي از تموم آدما بريدم تا يک لحظه هم تو رو تنها نذارم
نگو ميرى که غم دورى از تو
کمشم براي من خيلي زياده
هيچکى اينجورى که من دل به تو دادم
حتى خوابشم به دست شب نداده
تنها چندتا عکس يادگارى بس نيست
اين که سهممون از عاشقى نميشه
ما با هم قرار زندگى گذاشتيم
آدم ديوونه منطقى نميشه ... نميشه
ساعتاى خونه رو عقب کشيدم
تا که چند دقيقه بيشتر با تو باشم
بى تو غصه هامو اشتباهى خوردم تا به درد تو دوباره مبتلا شم
دل به دريايى زدم که خيلى وقته
بى تفاوت توى ساحلش نشستى
من دارم غرق تو ميشم و هنوزم
چشمات و به روى اين ديوونه بستى
تنها چندتا عکس يادگارى بس نيست
اين که سهممون از عاشقى نميشه
ما با هم قرار زندگى گذاشتيم
آدم ديوونه منطقى نميشه ... نميشه