صدا ها
صحنه ها
نا مفهومن
بی معنان
رنگای روشن
آدما دورم
من تو رویام و
غرق دنیامم
نه از تاریکی نه از نور
نه راه بـــــــــسته و دور
نـــــه از درد نه از اقرار
نه از مرگ و نه تکرار
نمی ترسم
جعبه ی ســـــــــــــــــــیاه قلبم تو هر پرواز میوفته
تو این افتادنا انــــــــــــــگار همه رازاشو می گفته
فقط امروزو میــــــــبینم از اون بیرون جدا می شم
همه ش سرگیجه می گیرن در و دیوار از این حالم
نه از تاریکی نه از نور
نه راه بـــــــــسته و دور
نـــــه از درد نه از اقرار
نه از مرگ و نه تکرار
نمی ترسم
چه بی وزنم تو این روزا
هــــــــــم آرومم هم آشوبم
رو این سقفی که راه می رم
نه می لغزم نه می مونم