چه خالی این جاده بدون سد اون پاهات
چه بی تو سرد و غمگینه میخوام باشم توی دنیات
چه بی تو غم پرم کرده دلم اروم نمیگیره
صدات اینجاست توی گوشم هوا اینجا نفسگیره
...
چرا تو نیستی بزرگ این غم
کی واسه دردم باشه یه مرهم
چرا تو نیستی بزرگ این غم
کی واسه دردم باشه یه مرهم
...
تو رفتی و هنوزم عطر تو اینجاست
یه چیزی قلبمو از درد میکوبه
یه راهیست که جادش از تو کم باشه
هنوزم اره این خونه پر از غصه و آشوبه
...
از این بدتر نمیشه حال و روزم
یه آشوبی تو قلبم رخنه کرده
یه حس سرد و تاریک و نفسگیر
یه بغضی که همه اشکامو از چشمم لبریز کرد
...
چرا تو نیستی بزرگ این غم
کی واسه دردم باشه یه مرهم
چرا تو نیستی بزرگ این غم
کی واسه دردم باشه یه مرهم